ساعت 5 بعد از ظهر
همون طور كه رو تخت نشسته لباساشو ميكَنه. هر كدوم رو پرت
ميكنه يه گوشه اتاق نيم وجب حوله رو ميگيره دور باسنش و ميره به سمت حموم
مي ايسته جلوي آيينه. شكمش رو ميده تو. بازو ميگيره. فيگور چپ فيگور راست نيم ساعت قربون صدقه خودش ميره (اين قدوبالا رو ببين چه كرده .لاي لاي لالاي لاي) مامان جونش هم از تو آشپزخونه تاييد ميكنه
زير بغلش رو بو ميكنه و رنگ چهره ش بر ميگرده. سبز ، آبي ، بنفش
درِ كمدِ شامپو ها رو باز نميكنه چون اصلا توش چيزي نداره
با قالب صابون سبزش زير بغلهاشو كف مالي ميكنه. يه عالمه مو مي چسبه به صابون
با همون صابون صورت و مو و بدنش رو هم ميشوره
نرم كننده مو ؟ برو بابا !!
زير دوش ميره و به خاطر اكو شدن صداش تو حموم كر كر ميخنده
دو دقيقه بعد دوباره ميزنه زير خنده آخه اين دفعه بوش رسيده به دماغش
چاه حموم رو هدف گيري ميكنه و جيش ميکنه توش
از زير دوش مياد بيرون و يهو مي بينه يادش رفته بوده در
حموم رو ببنده. و همه فرش و كف خونه خيس شده .
بيخيال . مامان خشك ميكنه
حوله فسقليش رو مي پيچه دور باسنش و همون طور خيسِ خيس ميره تو اتاق
حوله خيس رو پرت ميكنه رو تخت و دو دقيقه اي لباس مي پوشه
ساعت شد 5:30 بعد از ظهر
118809 بازدید
33 بازدید امروز
25 بازدید دیروز
288 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian